سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

با توجه به تعاریف موجود از سرزندگی می‌توان تعریف عام سرزندگی را قابلیت مکان برای تأمین تنوعی از فعالیت‌ها و استفاده‌کنندگان (با پیش‌زمینه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) با هدف تنوع تجربیات و تعاملات اجتماعی به گونه‌ای که امنیت، برابری و راحتی را برای همه استفاده‌کنندگان فراهم آورد؛ در نظر گرفت.

سرزندگی عاملی است که در نتیجه جذابیت فضاها و رضایت شهروندان حاصل میشود که در نهایت منجر به ایجاد فضایی زیست پذیر می‌گردد.

معیارهای عام سرزندگی فضاهای شهری

 با توجه به عوامل و معیارهای سرزندگی ارائه شده در منابع مختلف، معیارهای عام سرزندگی فضاهای شهری را می‌توان به شرح زیر نتیجه گرفت و در قالب 5 لایه فرم شهری (شامل نظام کاربری و فعالیت، نظام حرکت و دسترسی، نظام استخوان‌بندی و تجربه فضاهای همگانی، نظام فرم کالبدی و نظام منظر شهری) دسته‌بندی نمود.

ــ نظام کاربری و فعالیت

1.     فعال نمودن جداره‌های جلویی ساختمان‌ها به وسیله استفاده از فعالیت‌های جاذب مردم و دارای بیشترین تعامل با آنها؛

2.     تنوع و ترکیب کاربری‌ها و فعالیت‌ها

3.     حفظ و گسترش فضاهای سبز

ــ نظام حرکت و دسترسی

1.     تأمین گزینه‌های متعدد برای رفت و آمد همراه با تأکید بر جریان پیاده و تأمین وسایل حمل و نقل عمومی متنوع؛

2.     ایجاد نفوذپذیری کالبدی به بناها و فضای شهری

ــ نظام استخوان‌بندی و تجربه فضاهای همگانی

1.     طراحی انعطاف‌پذیر برای افزایش قابلیت تغییر کاربری‌ها و فعالیت‌های ساختمان‌ها

2.     تأمین مبلمان‌های شهری انعطاف‌پذیر برای نشستن

ــ نظام فرم کالبدی

1.     استفاده از کاربری‌های کوچک مقیاس (به ویژه تجاری‌های کوچک مقیاس) و رعایت مقیاس انسانی در طراحی‌ها؛

ــ نظام منظر شهری

1.     ایجاد نفوذپذیری بصری

2.     حفظ پیوستگی جداره‌های فعال ساختمان‌ها.

 سرزندگی در شهر

فرهنگ مردم و معماری شهر از الزامات سرزندگی وشادابی و سرزندگی حلقه مفقوده زندگی شهری است .

سرزندگی دارای دو رویه است که یک رویه آن به بینش و فرهنگ مردم و به ادراک آنها وابسته است و دیگری به فضاهای شهری و معماری مربوط می‌شود که این دو رویه با هم ارتباط متقابل دارند.

وقتی افراد شهر وارد فضاهای اداری و عمومی می‌شوند به یک باره با در و دیواری خاکستری و رنگ‌های سرد و نیزچهره‌های خشک، خشن و درهم رفته آدم‌هایی روبه رو می شوند که سرزندگی فرد را تبدیل به غم می‌کنند. براساس این چشم‌انداز در دوران معاصر، حوزه کیفیت طراحی فضاهای شهری ایران به افتی چشمگیر دست یافته است.

در قدیم فضاهای موجود به عرصه‌های خصوصی، نیمه خصوصی و عمومی تبدیل می‌گشت که داخل خانه برای اهالی آن، فضا و عرصه‌ای خصوصی به شمار می‌رفت. حیاط یا ایوان نیز عرصه عمومی خانه بود. امروزه ساختمان‌های شهر فاقد حیاط و عناصری‌اند که تعامل را به وجود آورند، از سوی دیگر تعاملات درون خانه‌ها نیز امروزه با وجود شبکه ارتباطات نظیر تلویزیون، اینترنت و همانند اینها بسیار محدود شده است به گونه‌ای که فضای کمتری برای گفتگوی والدین با فرزندان‌شان به وجود می‌آید.

محلات و مساجد و تکایایی که در آن قرار می‌گرفتند عرصه‌ای برای تعاملات هرچه بیشتر مردم با هم بوده‌اند و حتی بازی کودکان در کوچه‌ها، سبب آموزش رفتارهای اجتماعی و یادگیری کنش اجتماعی بوده است. این فضای تعامل در مقیاس بزرگتر تبدیل به میدان‌هایی می شد که در آنها هم فضاهای تعامل و گفتگو وجود داشت و هم دارای کارکردهای ثابتی نبود؛ یعنی مناسب هر نیازی این میدان‌ها قابلیت تغییر کاربری را داشتند و به عنوان میدان‌های چندمنظوره مطرح می‌شدند.

اما هم اکنون در مقیاس کلان باید اذعان داشت که در کل کشور میدانی که برای برگزاری مراسم ملی، دینی و جشن‌ها و مراسم عزاداری باشد، طراحی نشده است. اگر در میدانی نیز برنامه‌ای اجرا می‌شود، برای تجمع و مشارکت مردم جایی دیده نشده که این امر تنها بر عهده مجریان شهر نیست، بلکه در قسمتی نیز شکایت و گله از طراحانی است که در این زمینه ابداعی را به منظور تعامل در فضاهای عمومی به وجود نیاورده‌اند. یک محقق معماری می‌گوید: مردم کشور ما در سرزمینی زیسته‌اند که در طول تاریخ در معرض تهاجمات بسیاری بوده است و این امر سبب شکل‌گیری روحیه محافظه‌کاری آنها شده است. از سویی دیگر در این فرهنگ گاهی شادی و نشاط نشانه سبک‌سری افراد تلقی می‌شده است. حتی در مکان‌هایی که مردم به شادی می‌پرداختند همیشه کاخ حاکمی بنا می‌شده و این عاملی برای از هم‌پاشیدگی فضاهای تعامل محسوب می‌شده است.

از سویی دیگر جای خالی رنگ به شدت در شهر احساس می شود. به زعم بسیاری از کارشناسان، نحوه بکارگیری رنگ در شهر، موجب ایجاد فضایی نشاط‌انگیز می‌شود. بسیاری از فضاهای خوب شهر، فاقد سرزندگی و نشاط است و بسیاری از خیابان‌های قدیمی که فضایی مناسب برای تعامل محسوب می شوند، شب‌ها بی‌رنگ و تاریک هستند که این امر در رنگ پوشش افراد شهر نیز مشاهده می‌شود. امروزه بیشتر شهروندان نسبت به موقعیت کاریشان از رنگ‌های تیره‌تر استفاده می‌کنند. در صورتی که زمان‌های گذشته مردم نیز برای پوشش از پارچه‌های رنگی و نشاط‌آور استفاده می‌کردند.


فلسفه شهر  

سقراط هدف اصلی از ایجاد شهر را تأمین نشاط و خوشبختی شهروندان می داند. نه این که شهر به هیولایی تبدیل شود که شهروندان در آن علاوه بر این که آسایش و آرامش زندگی را بدست نیاورند، در تلاش بیهوده با مشکلات مختلف دست به گریبان شوند. این سخن سقراط رابطه دیرین و مستحکم میان دو مفهوم شهر و نشاط و سرزندگی را به خوبی نشان می‌دهد. برمبنای چنین دیدگاهی اساساً شهر به مثابه دستگاه، وسیله یا مرکبی برای نیل به شادی، نشاط و سرزندگی تلقی می‌شود.

 شهر فرصت‌های گوناگونی را می‌تواند برای تجربه شادی و نشاط در اختیار شهروندانش قرار دهد. تجربه نشاط در یک شهربازی، در یک استادیوم ورزشی، در یک تئاتر کمدی، در یک کنسرت موسیقی و یا در یک جشنواره خیابانی و مراسم آتش‌بازی طیفی از تجارب نشاط‌انگیز و در عین حال متفاوتی را نمایندگی می‌کند. می‌توان پرسید که آیا اساساً ممکن و مفید است که نوع خاصی از نشاط و سرزندگی را در کلیت شهر تسری داد؟ به بیان دیگر آیا می‌توان مثلاً نشاط و سرزندگی یک شهربازی را عیناً در تمامیت یک شهر گسترش داد، بی آنکه مفهوم شهر به فروپاشی سوق یابد؟

این گونه به نظر می‌رسد که می توان از طیفی از تجارب متنوع نشاط و شادی شهری سخن گفت که در قطبی از آن شادی سطحی و گذرا و در قطبی دیگر شادی عمیق و ماندگار قرار دارد. به بیان دیگر، می‌توان در مقابل نشاط زودگذر از سرزندگی پایدار شهری سخن گفت. از دیدگاهی دیگر سرزندگی در سطح خرد به مفهوم تنوع فعالیت‌ها در عرصه همگانی و سازگاری آن با فضاهای شهری در چارچوب نظامی از قرارگاه‌های رفتاری است و برخی از شاخص‌های شناسایی محیط‌های سرزنده شامل میزان تراکم افراد پیاده در محل، تعداد، تنوع و ماهیت قرارگاه‌های رفتاری موجود، وجود فعالیت‌های موسمی، آهنگ و سرعت شهری، تنوع استفاده‌کننده تنوع فرم و رنگ در منظر شهری و نظایر اینها است.

تعریف جامع از سرزندگی مستلزم در نظر گرفتن روابط این کیفیت و دیگر کیفیت‌های محیط شهری است. برای سنجش سرزندگی شهری روش‌ها و شاخص‌های اندازه‌گیری متعددی پیشنهاد شده است. برای هر شهری به هر یک از شاخص‌های امنیت، بهداشت، فرهنگ و محیط، آموزشی و زیرساخت ها مقادیری میان یک و پنج داده می شود و در نهایت با ترکیب شاخص های مزبور یک شاخص کلی صعوبت زندگی شهری استخراج می شود

 سرزندگی باید به عنوان دغدغه و هدف برنامه‌ریزان و مدیران شهری بدل شود. از این رو ایجاد تحول اساسی در نظام برنامه‌ریزی و حرکت به سوی یک نظام برنامه‌ریزی طراحی- محور که در ذات خود کیفیت‌گراست را باید پیش‌شرط لازم تأمین سرزندگی پایدار شهری دانست و از سویی دیگر باید توجه کرد که در آفرینش کیفیت سرزندگی در شهر، نقش مشارکت شهروندان نقشی جوهری است.

شهرنشینی محصول توسعه صنعتی است که گستردگی روزافزون آن زندگی در شهرهای پرجمعیت را برای شهروندان با سختی و تنگناهای بسیاری روبه رو کرده است. رشد چشمگیر شهرنشینی و مهاجرت گسترده از مناطق مختلف به حاشیه شهرها طی دو دهه گذشته، هر روز مشکلات و معضلات متعددی را به وجود آورده که این مسائل موجب شده تا زندگی در شهرها، بیش از پیش سخت شود.

از سویی دیگر نحوه بکارگیری رنگ در شهر، موجب ایجاد فضایی نشاط‌انگیز می شود و در ایجاد نشاط شهروندان تاثیر زیادی دارد. ریشه بسیاری از مشکلات روحی ساکنین شهرهای امروزی را باید در ساختار شهرها جستجو کرد، در عصر حاضر مشکلات ناشی از نوسانات روحی و روانی زندگی ماشینی هزینه‌های مادی و معنوی بسیاری برای جامعه درپی خواهد داشت که وجود نشاط اجتماعی در شهرها می‌تواند این مشکلات روحی روانی را به حداقل برساند.

همچنین "سرزندگی و نشاط درشهر" از منظر طراحی شهری با محورهای "جایگاه فضاهای شهری و عرصه‌های عمومی در افزایش سرزندگی جمعی، جنبه‌های زیباشناسی سیما و منظر شهری، جشن‌ها و آیین‌ها و فضاهای شهری مرتبط با آنها و زیباسازی و طراحی فضاهای شهری با رویکرد افزایش سرزندگی و نشاط" باید مورد ارزیابی و بررسی ویژه در مدیریت شهری باشد.

از آنجا که در شهرسازی نوین بحثی با عنوان پایداری مطرح می‌شود که از مرحله آغازین با نام پایداری مسایل فیزیکی و کالبدی آغاز شده و به پایداری فرهنگی می‌رسد، می توان این گونه نتیجه گرفت سرزندگی که خود نیز شامل شاخص‌هایی نظیر زیست‌پذیری، پویایی، حس تعلق و... می باشد، باید به عنوان یک موضوع بسیار مهم در ایجاد فضاهای سرزنده شهری در نظر گرفته شود.


ارتقاء کیفی فضاهای عمومی شهر

فضاهای عمومی نظیر خیابان‌ها، میادین و گره‌های شهری امروزه جایگاه با ارزشی در برنامه‌ریزی و طراحی شهری یافته‌اند. این امر ناشی از تأثیر این فضاها در جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی شهرها و در نتیجه تولید سرمایه اجتماعی است. در این بین میادین شهری به علت ماهیت خاص خود و عملکردشان در ساختار فضایی و کالبدی شهر و همچنین بازتولید معنایی و ذهنی یک فضای عمومی شهری از اثرگذارترین فضاهای یک شهر در ذهنیت شهروندان می‌باشند.

فضاهای عمومی در شهرها، نیاز ذاتی شهروندان به برقراری روابط اجتماعی و ایجاد روابط چهره به چهره را در درون اجتماع و کالبد شهر فراهم می‌آورند. در این بین میادین شهر در شکل‌گیری تصویر ذهنی و ذهنیت‌بخشی به شهر، نقش و جایگاه ویژه‌ای دارند و عملاً چهره ظاهری شهر را به نمایش می‌گذارند. بنابراین ارزیابی نحوه تجربه و درک این فضا می‌تواند به عنوان یکی از مهمترین معیارهای سنجش دستیابی به اهداف و ارزیابی میزان موفقیت یا عدم موفقیت آن مطرح شود. میادین به طور کلی دارای فضایی باز و وسیع می‌باشند و کاربرد آنها عموماً از جنس مراودات اجتماعی، تجمع شهروندان و ارتباطات متقابل بین آنهاست. بنابراین ایجاد فضاهایی مناسب و مطلوب برای تمامی گروه‌های اجتماعی بخشی از وظایف مدیریت شهری در حوزه برنامه‌ریزی توسعه شهر محسوب می‌شود.

مبحث "کیفیت" در طراحی شهری، از ابعاد عملی و نظری واجد اهمیت قابل‌ملاحظه است. مرور نظریات مختلف در خصوص کیفیت محیط مشابهت‌ها و تفاوتهای برداشت از کیفیت طراحی شهری و معیارهای کلیدی که نظریه‌پردازان برای ایجاد یک محیط مطلوب ارائه داده‌اند را آشکار می‌سازد. گوردن کالن (1979) با بررسی رابطه فضاهای پر و خالی در خیابان و میادین عمومی شهر و توجه به منظر شهری، جین جاکوبز (1961) با حمایت از تمایز و ناهمگنی در نحوه استفاده از فضاهای عمومی شهری، کوپر مارکوس (1986) و ویلیام وایت (1988) با درک اهمیت توجه به ارتباط فضا، مردم و مکان‌های عمومی شهری، کوین  لینچ (1981) با اهمیت تصورات ذهنی در شکل‌گیری مکان، مایکل سورکین (1979) و یان بنتلی (1985) با ارایه دستورالعمل‌های طراحانه در مکان‌های عمومی شهری و کریستیان نوربرگ شولتز (1976)، دیوید کانتر و جان پانتر (1990)، رابرت ونتوری (1995) و ماتیو کارمونا (2003) با توجه به ابعاد معنایی، مفهومی و خاطره‌ای مکانهای عمومی شهر همه و همه در جستجوی یافتن راهی برای ساخت محیط‌های شهری باکیفیت‌تر بوده‌اند.

اما چگونه می‌توان میزان کیفیت یک فضای شهری را سنجید؟ چه معیارهایی در میزان کیفیت محیط یا فضا تاثیرگذار است؟ مدیریت شهرسازی و معماری در گزارشی به بررسی تعاریف و شاخص‌های مربوط به کیفیت محیط از منظر کالبدی پرداخته است. در حقیقت فضای شهری متشکل از 3 بعد در هم تنیده عملکرد، کالبد و ادراک است.

 بر این اساس می‌توان 5 معیار را برای سنجش کیفیت محیط به شرح زیر معرفی نمود: 

§     دارا بودن ساختار و فرم مناسب

§     وجود تنوع و گوناگونی در کارکردها و عملکردها

§     وجود سرزندگی و جذابیت در فضا

§     داشتن هویت و ویژگی منحصر بفرد

§     وجود تناسبات بصری و غنای حسی

 فرایند برنامه‌ریزی برای بهبود کیفیت یک فضای عمومی شهری بر راهبردها و معیارهایی استوار است که خود را با انتظارات، نیازمندی‌ها و نوع رفتار استفاده‌کنندگان از فضا درگیر می‌سازد؛ یعنی عملکردها، نحوه بهره‌برداری، فعالیت‌ها و مفاهیم اجتماعی. توصیه‌های طراحانه همراه با ضوابط برنامه‌ریزی می‌تواند برقراری ارتباط، سرزندگی، قابلیت تنوع، غنای ایده‌ها و کیفیت ظاهری یک فضای عمومی را سبب گردد.

برگرفته از وبلاگ سیدمحسن موسوی، کارشناس ارشد طراحی و برنامه ریزی شهری و منطقه‌ای


[ دوشنبه 93/4/30 ] [ 8:50 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 181
بازدید دیروز: 55
کل بازدیدها: 1472405